هیپنوتیزم روشی برای پیش برد اهداف پارسا فسقلی
روز جمعه بابایی آقا پارسا داشت با کامپیوتر کار میکرد پارسایی هم مثل همیشه پای تلویزیون و اینجانب تو آشپزخونه تا اینکه کارتون مورد علاقه آقا پارسا تموم شد و پارسا پاشد دنبال یه سرگرمی تازه میگشت؛ یه سر به آشپزخونه زد و چون چیزی پیدا نکرد برای بازی، رفت سراغ بابایی و گیر داد که پاشو من یه کم با آرین کار کنم، ولی از اونجایی که بابایی کارش ضروری بود گفت پسرم یه ساعت دیگه به من وقت بدی کارم تمومه، خلاصه از پارسا اصرار و از بابایی انکار ، یهو پارسا اومد اینور و از من یه تسبیح خواست از اونجایی که آقا پارسای ما تسبیح رو جهت هلیکوپتر شدن و بالای سرش چرخوندن استفاده میکنه منهم با کلی تذکر که مواظ...